سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاسمن
دلها را هوایى است و روى آوردنى و پشت کردنى ، پس دلها را آنگاه به کار گیرید که خواهان است و روى در کار ، چه دل اگر به ناخواه به کارى وادار شود ، کور گردد . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   ناصری خواه  

جمعه 90 آبان 13  10:54 صبح

طعمش تلخ بود.

 تلخی اش را دوست نداشتیم.

 نمی دانستیم که دواست.دوای تلخ ترین دردها!

نمی دانستیم معجون است.معجون انسان شدن.

گمش کردیم.شیطان از دستمان دزدید.

بی طاقت شدیم ونا آرام.

دهانمان بوی شکایت گرفت و گلایه… ودیگر عزم آهنین و طاقت فولادین نداریم.

دیگر پای ماندن و شانه ی سنگی نداریم.

انگار ما را از شیشه و مه ساخته اند.برای شکستنمان طوفان لازم نیست.

ما با هر نسیمی هزار تکه میشویم.ترک می خوریم.می افتیم.می شکنیم.می ریزیم.

و شیطان هم همین را می خواست.

 خدایا،ما را ببخش.این تعریف انسان نیست.

ما دیگر ایوب نیستیم.

از اینجا تا تو هزار راه فاصله است.

اما،ما چقدر بی حوصله ایم.ما پیش از آن که راه بیفتیم،خسته ایم.از نا هموار می ترسیم.

از پست وبلند می هراسیم.

از هر چه نا موفق می گریزیم.

شانه هایمان درد می کند.

اندوه های کوچکمان را نمی توانیم بر دوش بکشیم.

ما زیر هر غصه ای آوار می شویم…خدایا!!!ما را ببخش.

این تعریف انسان نیست.

ما دیکر ایوب نیستیم.

 خدایا!!!ما را به ما برگردان.

آن معجون تلخ را به ما برگردان.

آن اکسیر مقدس…آن “صبر” قشنگ را!!!!

منبع داستان: معجون صبر، نوشته عرفان نظرآهاری، نشریه چلچراغ)


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
جمعه 103 اردیبهشت 7
امروز:   1 بازدید
دیروز:   12  بازدید
فهرست
آشنایی با من
یاسمن
ناصری خواه
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و شکراندرش مزید نعمت...
لوگوی خودم
یاسمن
اوقات شرعی
حضور و غیاب
لینک دوستان
آرشیو
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com 
div align='center'>