سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاسمن
دانش خود را به نادانی و یقینتان را به شکّ تبدیل نکنید و چون دانستید، عمل کنید و چون یقین کردید، اقدام کنید . [امام علی علیه السلام]

نوشته شده توسط:   ناصری خواه  

با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم

-اووه !! معذرت میخوام...

-من هم معذرت میخوام

-دقت نکردم ...



ما خیلی مؤدب بودیم

 من و این غریبه

خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم




 اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم



کمی بعد از آن روز
  در حال پختن شام بودم.
دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همین که برگشتم به اوخوردم و تقریباً انداختمش.
 با اخم گفتم: ”اه !! ازسرراه برو کنار" 



قلب کوچکش شکست و رفت



نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم



وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت:

 وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت می کنی

اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار می کنی



برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی.

آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است.

خودش آنها را چیده.

صورتی و زرد و آبی



آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه



هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی



در این لحظه احساس حقارت کردم



اشکهایم سرازیر شدند.

آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم



بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟



گفتم : دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم
نمیبایست اون طور سرت
داد بکشم

گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان

من هم دوستت دارم دخترم

و گلها رو هم دوست دارم

مخصوصا آبیه رو



گفت : اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن

میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو

***
آیا می دانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار می کنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟



اما خانواده ای که به جا می گذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.



و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمی کنیم و نه خانواده مان!



چه سرمایه گذاری ناعاقلانه ای !!

 اینطور فکر نمیکنید؟!!

به راستی کلمه
"خانواده" یعنی چه ؟؟

با تشکر از دوست گلم جهت ارسال این مطلب زیبا

 

نوشته شده توسط:   ناصری خواه  

           

در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه،  پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست. او نوشته: 
ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. 
در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک می‌کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند. عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. 
سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد. 
بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. 
کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند. 
پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد کمتر ضرر می‌کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت می 
کرد حسابی بدبخت میشد. 
به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش میشد،  آشپزباشی به او می‌گفت:

بسیار خوب! بهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد.

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
شنبه 103 آذر 3
امروز:   3 بازدید
دیروز:   8  بازدید
فهرست
آشنایی با من
یاسمن
ناصری خواه
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و شکراندرش مزید نعمت...
لوگوی خودم
یاسمن
اوقات شرعی
حضور و غیاب
لینک دوستان
آرشیو
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com 
div align='center'>